تاریخ اسلام, مباحث تاریخی

نگاه تمدنی امام موسی کاظم (ع)

نگاه تمدن سازی امام موسی کاظم

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت موسی بن جعفر (ع) از جمله ائمه‌ای هستند که محققین و مبلغین در حق ایشان اجحاف کرده‌اند، نگاه عامّه مردم به این ایشان بیشتر منحصر در دوره زندانی شدنشان و رفتارهای اخلاق مدارانه‌ی حضرت می‌باشد.

امّا امام کاظم (ع) نگاه ژرف اندیشانه و وسیعی به دین و تمدن اسلامی داشتند و بنابر اهداف والا خود اقدامات بزرگی برای به ثمر نشاندن بذر تشیع و تمدن اسلامی انجام دادند.

امام کاظم (ع) دشمن درجه یک خلافت

تقریباً همه خلفای اموی و عباسی بسیار سعی کردند که ائمه را به نحوی راضی نگه دارند و به سمت خود متمایل کنند تا تفکر غصب شدن خلافت را به این صورت حل و فصل کنند، امّا هیچ یک از ائمه ذره‌ای با حکومت مماشات نکردند مگر آنکه به خاطر مصالح مهمتری مواضع رسمی علیه حکومت نمی‌گرفتند.

ما شاهد هستیم که حضرت موسی بن جعفر (ع) در دوران حیات خود از هر فرصتی برای تبلیغ و تبیین مردم از به حق بودن خلافت معصومین و غصب این منصب توسط نااهلان بهره برده است.

امام کاظم (ع) نه تنها نزد مردم بلکه نزد شخص خلیفه عباسی نیز بیان بُرنده خود را به هیچ عنوان غلاف نمی‌کرد و صراحتاً از برائت خود از این حکومت سخن می‌راند، به عنوان نمونه حضرت یک مرتبه به هارون الرشید گفت: من بر دل‌ها حکومت می‌کنم و تو بر تن‌ها و بدن‌ها !!

حضرت حتی چندین بار به هارون این مطلب را رساند که اگر به نسب هم که باشد نسب من به پیامبر نزدیک‌تر است و بنی عباس به اندازه ما قرابت به رسول خدا ندارند.

در تاریخ آمده است که امام کاظم (ع) کاخ هارون را قصر فاسقان و گمراهان نامید و وقتی هارون گفت که پس این کاخ متعلق به چه کسی است؟ امام فرمود که این قصر از آن شیعیان و پیروان ماست ولی دیگران آن را غصب کردند!!

یک مرتبه هارون الرشید به حضرت اعلام کرد که اگر امام موافق باشد فدک را حاضر است به ایشان بازگرداند امّا حضرت موسی بن جعفر که از نقشه هارون آگاه بود به او گفت که فدک را به شرط اینکه کامل به من پس بدهی حاضرم تحویل بگیرم!!

هارون متعجب شد و وقتی از نشانی کامل فدک را پرسید امام به او نشانی تمام قلمرو هارون را اعلام کرد!! (که یعنی فدک سنبل غصب حکومت به حق خاندان پیامبر است)

این اقدامات امام منحصر به دوران خلافت هارون نبود خلفای قبل از وی هم از نگاه تمدن سازانه حضرت و استکبار ستیزی ایشان آگاهی کاملی داشتند به عنوان نمونه منصور عباسی و مهدی عباسی هر کدام حضرت را به بغداد احضار کردند و محدودیت‌های شدیدی برای ایشان اعمال کردند.

خطر امام کاظم (ع) برای حکومت تا حدی بود که هادی عباسی اواخر عمر خود رسماً اظهار داشت که نسبت به امام سهل انگاری کرده است و قصد دارد نه تنها امام بلکه اطرافیان حضرت را هم از دم تیغ بگذراند که مرگ مجالی برای این اقدام شوم وی نداد.

تقویت و گسترش تشکیلات شیعی

امام موسی کاظم (ع) برای احیاء تمدن ناب اسلامی حمایت‌های مادی و معنوی زیادی از شیعیان و مستضعفین داشتند.

یکی از شیعیان مخلص پیشوای هفتم ((علی‌ بن‌ یقطین)) بود، این فرد نه تنها شاگرد امام و از دانشمندان زمانه خود بود بلکه به مقام وزارت دربار عباسی نیز رسیده بود و تشیع خود را از نااهلان پنهان کرده بود و علی رغم اینکه به خاطر ظلم و فساد دستگاه خلافت چندین بار قصد استعفا از مقام خود را داشت به دستور امام در مقام خود باقی ماند و به طور نامحسوسی حمایت‌های جدی از شیعیان سرتاسر قلمرو اسلامی می‌کرد.

امام به علی بن یقطین فرموده بودند که اگر تو از جان و مال شیعیان حفاظت کنی هیچ وقت کشته یا زندانی و یا تنگ دست نمی‌شوی و وظیفه تو این است که باید اقتصاد شیعیان را تا حد امکان تأمین و پشتیبانی کنی!!

بنابراین علی بن یقطین نه تنها مالیات‌های شیعیان را مسترد می‌نمود بلکه مبالغ زیادی از خمس مسلمین را هم به پیشوای هفتم می‌رساند.

این شیعه خالص حتی سالانه از 150 تا 300 شیعه را با 10 تا 20هزار درهم به نیابت از خود به حج می‌فرستاد و بدین شکل هم موجبات حج برخی شیعیان را فراهم می‌کرد و هم آنان را تأمین مالی خوبی می‌کرد.

تشکیلات شیعی تنها منحصر در نیروهای موجود در حکومت نبود بلکه حضرت سازمان وکلا را هم بیش از پیش گسترش داده و به جز علی به یقطین در سر تا سر بلاد اسلامی وکلایی را منصوب کرده بودند تا خمس شیعیان را جمع آوری و به پیشوای هفتم برسانند این وکلا حدود 13 نفر بودند.

تقابل حکومت با پیشوای هفتم

طبیعتاً حکومت بنی عباس هم نمی‌توانست اجازه دهد حضرت بدین شکل تشکیلاتی بنیان‌های حکومت اسلامی را در جای جای قلمرو اسلامی رشد و بسط دهد، جاسوسان دستگاه خلافت خبر خمس‌های هنگفتی که از جایی نامعلوم به امام می‌رسید را گزارش می‌کردند و از سویی حضرت موسی بن جعفر نیز صراحتاً از تقابل خود با حکومت سخن می‌گفت

از سویی پسرعموی ناخلف امام نیز سعایت حضرت را نزد هارون کرده بود و به او گفته بود که تو تنها خلیفه این قلمرو نیستی!! بلکه پسرعموی من خلیفه‌ای دیگر است که خراج هم می‌گیرد!!

این موقعیت امام در زمانی بود که خلافت عباسی در اوج خود قرار داشت و از جنبه‌های اقتصادی، علمی و سیاسی پایه‌های حکومت‌شان مستحکم‌تر از قبل شده بود، به طوری که حتی امپراتوری مقدس روم که پادشاهانی متعصبی نیز داشت سفیران متعددی را برای برقراری ارتباط با حکومت هارون می‌فرستادند، حال این حکومت بار دیگر توسط فرزندان ظلم ستیز و حق طلب حضرت زهرا (س) و حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) تهدید به نابودی می‌شود.

خلفای معاصر امام موسی کاظم (ع) چندین مرتبه حضرت را دستگیر و روانه زندان کردند و گاهی نیز پیش آمده بود که امام مدتی از چشم عموم پنهان شده بودند تا نیروهای حکومتی مقداری کوتاه بیایند.

در نهایت هارون الرشید چنین نتیجه گیری کرد که زندانی نمود پیشوای هفتم شیعیان تأثیری در رفتار و نگاه تمدن سازانه امام کاظم ندارد و تنها راه را در به شهادت رساندن ایشان در همان زندان دید.

نگاه تمدن سازانه پس از شهادت

امام موسی کاظم (ع) 37 فرزند داشتند، پس از شهادت ایشان تعداد زیادی از فرزندان پیشوای هفتم به ایران آمده و در محیط 3 هزار کیلومتر در 3 هزار کیلومتر پراکنده شدند و شروع به تبلیغ و تبیین اسلام ناب و تمدن شیعی پرداختند.

مرحوم علامه عسگری بیان کرده‌اند که علت مهاجرت اکثر فرزندان حضرت موسی بن جعفر به مناطق مختلف ایران اولاً با هدف تبلیغ مذهبی و سیاسی بوده است (منظور از تبلیغ سیاسی تبیین مقاصد شوم مأمون بوده است) و ثانیاً هدفشان رفع تنگدستی شان بوده.

در هر صورت به لطف این نگاه تمدن سازانه امام موسی کاظم و امام رضا بذر تشیع در ایران کاشته می‌شود و دیری نمی‌پاید که تمدن شیعی جوانه زده و خود تبدیل به مرکز تبیین و تبلیغ اسلام ناب می‌شود.

ما مطالب بیشتری با موضوع تمدن اسلامی و تمدن غرب در صفحه مباحث تاریخی مؤسسه بینات برای دغدغه‌مندانی مثل شما قرار داده ایم.

منابع این نوشتار

سیره پیشوایان / مهدی پیشوایی

انسان 250 ساله / حضرت آیت الله خامنه‌ای

حیات فکری و سیاسی ائمه / رسول جعفریان

طرح ریزی استراتژیک موسوی / حسن عباسی

دیدگاهتان را بنویسید